طلاق عاطفی چیست ؟ آسیب های خانواده در ایران
طلاق عاطفی چیست ؟
درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها بهوجود بیاورد.
هیچ آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی میتوان به جرات گفت آمار طلاق عاطفی در ایران از طلاق قانونی بیشتر است در این مطلب شما را با علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفی، نشانههای آن و راهکارهایی برای رهایی از آن آشنا میکنیم.
علل و عوامل ،نشانهها و راهکارهای طلاق عاطفی
خانهای که همه را فراری میدهد
در این خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی میخواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بیروح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری میدهد.
بچهها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمیکنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛
جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و این افراد آماده پذیرش آسیب های اجتماعی . متاسفانه این بچهها تمایل به استفاده از موادمخدر، ارتباطهای ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیرعرف نشان میدهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد میکنند .
برخی نیز دچار افسردگی و در خود فرورفتن میشوند و مسلما چنین بچههایی برای آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیشرو نداشته و شاید آنها نیز در آینده دچار مشکل پدرومادرهای خود شوند.
از گله تا توهین زوجین به هم
طلاق عاطفی معمولا از شکایت و گلهگذاری زوجها نسبت به هم شروع میشود. انتظاراتی که گفته میشود ولی برآورده نمیشود.
در واقع نیازهای دو طرف از یکدیگر تامین نمیشود. به نیازها و خواستههای دیگری اهمیت داده نمیشود طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را میبینند ولی صدای هم را نمیشنوند و این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.
در مرحله بعد نزاع زناشویی رخ میدهد انتظاراتی که قبلا به آرامی مطرح میشد حالا با صدای بلند و داد و بیداد بیان میشود و آرامش نسبی جای خود را به خشم میدهد؛
خشمی که خود را به شکلهای گوناگون نشان میدهد. خشم درونی تبدیل میشود به صدای بلند، پرتاب کردن وسایل و برخورد فیزیکی با توهین و تحقیر.
پس از این مرحله اختلافها بیشتر شده و دیوار سکوت مابین زن و شوهر قرار میگیرد و این به معنای نشنیده شدن و ندیده گرفتن است یعنی هر دو در مقابل یکدیگر ناتوان شدهاند و هرکس به دنیای درونی خود فرو میرود.
دیگر اهمیتی به طرف مقابل نمیدهد که کار به جایی میرسد که برای یکدیگر تنها و تنها حکم یک همخانه را بازی میکنند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا میکنند.
یا اول ازدواج یا سالها بعد
در هر سنی و با هر شرایطی میتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت؛ نمیتوان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانوادهها به هم شباهت دارد؛
این مشکل میتواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آنها 2تا 3 سال است رخ دهد یا میتواند در یک خانوادهای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد یا حتی در خانوادهای که بچههایشان به حدی رسیدهاند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفتهاند رخ دهد که به اصطلاح به این مرحله سندرم آشیانه خالی نیز گفته میشود.
بیشترین میزان طلاق عاطفی
اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهد، وقتی کمکم بچهها به جمع خانواده اضافه میشوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند این مسئله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگتر شدن بچهها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ میشود.
در یک زندگی زناشویی زوجها در طول مسیر هدفهایی دارند و وقتی این هدفها به حداقل میرسد میتوان انتظار طلاق عاطفی را داشت.
بیماری جسم و روح
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بیتوجه میشود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری میدهد؛
وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد و مسئولیتهای خود را در مقابل دیگر افراد خانواده بهسردی و بیهیچ میل و رغبتی انجام میدهد.
اگر این فرد یک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و دیگر امور مربوط کندتر از قبل عمل میکند و اکثرا همیشه کارهای عقب مانده یا نیمهکاره دارد ولی حوصله و رغبتی برای انجام دادن آنها ندارد.
اگر یک مرد باشد نسبت به کار کردن و وظایف خود سردتر از قبل میشود و این مشکل موجود را دو برابر میکند، آشفتگی روحی و ذهنی به آشفتگی ظاهری گره میخورد و وضع را بدتر از قبل میکند.
شخص از لحاظ روحی در شرایطی قرار دارد که هیچ رغبتی برای شاد بودن یا حضور در جمعهای شاد ندارد و عموما تنهایی را ترجیح میدهد تا کمکم به افسردگی دچار میشود و به جز سلامت روحی که بیمار شده است سلامت جسم نیز به خطر میافتد.
سن هم مهم است
برای ازدواج در اکثر موارد باید سن مرد از زن بیشتر باشد ولی این اختلاف سن نباید از 7 تا 10 سال بیشتر باشد، زیرا در این شرایط دو انسان با دو دنیای مختلف و در دو مرحله زندگی از هم قرار دارند و مسلما درک صحیحی از دنیای هم ندارند.
بهطور مثال به احتمال زیاد مردی که 35 سال دارد با خانمی که 22 سال دارد ازدواج کند، این دو بعد از چندسال که از زندگی بگذرد تازه متوجه میشوند هرکدام نیازها و خواستههای متفاوتی با یکدیگر دارند،
زن تازه میخواهد شور و هیجان جوانی را تجربه کند ولی مرد این دوره را سپری کرده و میخواهد در آرامش بیشتری زندگی کند و اینجاست که از هم فاصله میگیرند و هرکدام غرق در دنیای خود میشوند.
اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود میآورد زیرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ میرسند، زودتر میفهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده میشوند.
در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگتر است دائم در فکر خود شوهرش را از دست میدهد و همیشه به زنهایی که از او کوچکتر و زیباتر هستند حسادت میکند و همیشه آنها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار میدهد و بعد مقایسه میکند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست میدهد.
هم به خاطر شک و سوءظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان میشود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه میشود که نباید با زنی که از خودش بزرگتر بوده ازدواج میکرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد میکند.
در اینجا از یکدیگر فاصله میگیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را مییابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی میکند، در این مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله میگیرند و طلاق عاطفی شکل میگیرد.
مهکام مجله اینترنتی آموزش خانواده ایرانی- آسیب های خانواده و اجتماع
منبع : nahad.sums.ac.ir
کلمات کلیدی : طلاق عاطفی , طلاق , سردی زن و شوهر , سن ازدواج , آسیب های خانواده , خانواده ایرانی , آموزش خانواده , آموزش , خانواده , مجله اینترنتی , مجله , اینترنتی , طلاق عاطفی چیست , آسیب های خانواده در ایران , آسیب خانوادگی , ارتباطهای ناسالم , استفاده از موادمخدر , آسیب های اجتماعی , زناشویی , سندرم آشیانه خالی , ازدواج