ذوالقرنین در احادیث کیست ؟
کوروش کبیر
در کتاب خصال روایتی است از امام صادق(ع) که می فرماید: ملوک روی زمین چهار نفر بودند دو نفر مؤمن معتقد که عبارتند از سلیمان و ذوالقرنین . دو نفر کافر که عبارتند از نمرود و بخت النصر. (سلیمان و ذوالقرنین دو مومن معتقد بودند که بر زمین مسلط شدند و نمرود و بخت النصر دو کافر بودند که بر زمین مسلط شدند.)
در احادیث اسلامی از مسجد ذوالقرنین نیز یاد شدهاست. مسجد و ساختمان بزرگی که درازای آن ۴۰۰ ذراع بوده، که در ساختمان آن از تختههای چوب و مس و الواح مسین استفاده شدهاست. درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع و بلندی دیوارها ۲۲ ذراع گفته شدهاست و مجلسی به نقل از ثعلبی محل ساخت سد ذوالقرنین را “پایان خاوری سرزمین ترک” خواندهاست.
از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشت میشود که داستان پیش از اسلام بوده است.
تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشتهاند که گفته شدهاست بیشتر اهل کتاب بودند، و این نکته از متن چند آیه با جمله «یسئلونک عن ذی القرنین» و «قلنا یا ذا القرنین» و «قالوا یا ذی القرنین» به خوبی مشخص میشود، این داستان از پیش از اسلام مطرح بوده ولی بسیاری از مردم به دلیل کسب آگاهی بیشتر یا برای امتحان پیامبر اسلام درباره آن از وی سوال کردهاند. (یهودیان چنین پرسشهایی را درباره ماجرای خضر و اصحاب کهف نیز پرسیدهاند)
ذوالقرنین دارای مشخصاتی بود، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
او شخصی با تاج یا کلاهی با دو شاخ است.
خداوند اسباب پیروزیها را در اختیار او قرار داد.
او سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به باختر، سپس به خاور و سرانجام به منطقهای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد.
خداوند او را قدرتمند کرده بود و اختیار جان و مال انسانها و عذاب و پاداش به آنها را به او داده بود.
او انسان یکتا پرست و مهربانی بود، و از طریق دادگری منحرف نمیشد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود.
او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقهای نداشت.
او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
او سازنده سدی است که در آن از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحتالشـعاع این فلزات بود) و هـدف او از ساختن این سد کمک به گروهـی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بودهاست.
او از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا وآخرت رابه او عطا کرد. خیر دنیادرسلطنت و قدرت واختیاری که به او عطا شده بود و خیر آخرت، برای اینکه او به گسترش داد و اقامه حق و به صلح و بخشش و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و دفع شر درآدمیان عمل میکرد.
چنین بر میآید که او به وحی و یا الهام و یا بدست پیغمبری از پیغمبران تایید میشد، و به او کمک میکرد.
اما از قرآن چیزی که صریحاً دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمیشود هر چند تعبیراتی در قرآن هست که اشاره به این معنی دارد. از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه نقل شده نیز میخوانیم: او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود.
به جماعتی ستمکار در باختر برخورد و آنان را عذاب نمود (به این مفهوم که با آنها جنگید و آنها را شکست داد).
سدی که بر روی قوم یاجوج و ماجوج بنا کرده در غیر باختر و خاور آفتاب بوده،علاوه بر این میان دو کوه ساخته شده، و این دو کوه را که چون دو دیوار بودهاند به گونه یک دیوار دنباله دار در آوردهاست. و در سدی که ساخته پارههای آهن و قطر یعنی (مس گدازشده) به کار رفتهاست.
سد ذوالقرنین
این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده است و جایی است که سلسله کوههای قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع میکند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوهها وجود دارد، این راه را امروز به نام تنگه داریال میخوانند و در ناحیه ولادی کیوکز و تفلیس واقع شده است. هم اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست و مسلماً باید همان سد کوروش باشد. این سد را در کتب ارمنی از زمان قدیم به «بهاک گورایی» خواندهاند و «کابان گورایی» هم می گویند معنی هر دو کلمه یکی است و همان معنی «دربند کوروش» یا «گذرگاه کوروش» میدهد. زیرا کور قسمتی از نام کوروش است در زبان گرجستان از قدیم این دروازه را به نام «دروازه آهنین» میانه خواندهاند و ترکها آن را به دامر کپو (قاپو) ترجمه کردهاند و امروز هم به همین نام مشهور است.
عمدتاً یاجوج و ماجوج را که در داستان ذوالقرنین سد بر روی آنها بسته شدهاست، ساکنان منطقه شمال شرقی زمین در نواحی مغولستان بوده اند که ذولقرنین این سد را برای جلوگیری از حملات انها ساخته است.
ذوالقرنین در کتاب عهد عتیق
در کتاب دانیال، دانیال نبی در رویا چنین میبیند:
دیدم که ناگاه قوچی نزد نهر ایستاده بود که دو شاخ داشت و شاخهایش بلند بود ویکی از دیگری بلندتر و بلندترین آنها آخربرآمد. و قوچ را دیدم که به سمت باختر و شمال و جنوب شاخ میزد و هیچ وحشی با او مقاومت نتوانست کرد و کسی نبود که از دستش رهایی دهد و برحسب رای خود عمل نموده، بزرگ میشد
در متن عبری واژه “קרנים”(قرنیم) به معنی “دوشاخ” استفاده شدهاست.
در ادامه در کتاب دانیال میخوانیم: جبرئیل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود: قوچ صاحب دو شاخ که دیدی پادشاهان ماد و پارس است. در ترجمه عربی کتاب مقدس نام ذوالقرنین در همین فراز آمدهاست:
ترجمه ون دایک:أَمَّا الْکَبْشُ الَّذِی رَأَیْتَهُ ذَا الْقَرْنَیْنِ فَهُوَ مُلُوکُ مَادِی وَفَارِسَ
ترجمه فارسی قدیم:اما آن قوچ صاحب دو شاخ که آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان میباشد.
یهـود از بشـارت رؤیای دانیال چنین دریافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکی از پادشـاهـان ماد و فارس، و پیروز شـدنش بر شـاهـان بابل، پایان میگیرد، و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد. چیزی نگذشـت که کوروش در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و فارس را یکی ساخت، و سلطنتی بزرگ از آن دو پدید آورد، و هـمانگونه که رویای دانیال گفته بود که آن قوچ شاخهایش را به باختر و شرق و جنوب میزند کوروش کبیر نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگی انجام داد. یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به فلسطین به آنها داد.
با سلام ، توجه کنید که کوروش مهم ترین شاخصه را برای ذوالقرنین بودن نداشت و آن شاخصه ، یکتا پرستی است. کوروش خودش در منشورش گفته که پرستنده ی مردوک و نبو ، دو بت آن زمان است.
اسم خدای بابل اومده درسته وبه زبان بابلی هم نوشته شده یعنی حکومت هخامنشی زبان رسمیشون بابلی بوده یا دلیل اون احترام به عقاید و فرهنگ و دین اون کشوربوده؟؟؟ که تومنشورهم اومده دین شمارو به رسمیت میشمارم
دوست عزیز اینومتذکرشم قصد من تحمیل عقاید یاتایید عقایدخودم نیست !
دوست عزیز شما میتونید چندین منبع موثق کنید که کوروش کبیر یکتاپرست بوده… اون که میفرمایید فقط جهت احترام به مردمی بوده که در نقاط مختلف کره خاکی زیر پرچم کوروش بودن…
??
بسیار زیبا و آموزنده بود امیدوارم همیشه مطالب زیبا ارائه دهید.