رفتاروالدین در غذا خوردن کودک
رفتاروالدین در غذا خوردن کودک: والدین هنگام غذا دادن به کودک باید با عشق
و آرامشو بدون هیچ اسراری به کودک خود غذا بدهند . رفتاروالدین در غذا خوردن
کودک
الگوی رفتاری والدین در مورد غذا خوردن کودک
معمولا پدر و مادرها از نظر نحوه برخورد با تغذه کودک از یکی از ۵ الگوی رفتاری
زیر تبعیت میکنند:
والدین پرورش دهنده
مشخصات: پرورشدهندهها معتقد هستند که غذا همان عشق است. آنها وقتی برای
دیگران غذا آماده میکنند احساس خوبی نسبت به خودشان پیدا میکنند. وقتی به کودکی
که با اشتیاق بستنی قیفی میخورد نگاه میکنند، بینهایت حس خوب در آنها ایجاد
میشود؛ چون معتقد هستند خوردنیهای لذتبخش یک بخش مهم از خاطرات شاد دوران
کودکی است.
نتیجه: این افراد به کودکان غذا میدهند که احساس عشق کنند و در بیشتر موارد باعث
میشوند کودک بیش از حد نیاز واقعی خود غذا بخورد، و همچنین اغلب غذاهای ناسالم
وارد عادات غذایی کودک میشود. این کودکان معمولا یاد میگیرند احساساتشان را با
موضوع غذا خوردن قاطی کنند. اما هرگز فراموش نکنید که عشق یک احساس است و
غذا، فقط غذا است. خوردنیهای لذتبخش باید به صورت متعادل مصرف شوند اما
عشق والدین حد تعادل ندارد.
والدین در نقش پلیس غذا
مشخصات: آنهایی که پلیس غذا هستند، به کودکان اجازه نمیدهند شکلات یا نوشابه
بخورند و مصرف هر چیزی که قند زیادی داشته باشد از نظر آنها ممنوع است. آنها
تلاش میکنند کودکانشان تمام مواد مورد نیاز غذایی را از مواد غذایی سالم و فراوری
نشده بهدست بیاورند. این گونه والدین، به شدت بچهها را از خوردن غذاهایی که مواد
مغذی کمی دارند محروم میکنند و حتی با وجود مقاومت کودک، او را به خوردن
غذاهایی که از نظرشان خیلی مقوی است مجبور میکنند.
نتیجه: زمان غذا خوردن کودک به میدان جنگ تبدیل میشود. فشار و ناراحتی با
موضوع غذا خوردن عجین میشود و این موضوع میتواند تا بزرگسالی هم با این
کودک همراه شود. در این راه کودکان یاد نمیگیرند که به احساس گرسنگی خود توجه
کنند،چون وقتی میل نداشتهاند همیشه یک عامل بیرونی آنها را به غذا خوردن مجبور
کرده است.
همین عامل میتواند باعث پرخوری بیش از حد در بزرگسالی شود. کودکانی که در
مورد غذا به آنها سختگیری شده است، اغلب دور از چشم والدین، غذاهای ممنوع را
انتخاب میکنند و میخورند.
والدین متخصص در امور تغذیه
مشخصات: این افراد اطلاعات زیادی راجع به ارزش مواد غذایی مختلف دارند و
بسیار نگران هستند که همه مواد غذایی مورد نیاز کودک را به او بخورانند و از اصل
قضیه غافل میشوند. آنها معمولا روی غذاهای سالم تاکید ندارند؛ چرا که از نظر آنها
ساندویچ هات داگ مقدار کافی پروتیین و بستنی مقدار کافی کلسیم دارد.
نتیجه: کودکان آنها معمولا برنامه غذایی محدودی دارند که غذاهای سالم در آن به
ندرت به چشم میخورد و والدینی که مدام نگران هستند که آیا کودک به میزان کافی نوع
خاصی از مواد مغذی را مصرف کرده است یا خیر؟
فراریان از گرسنگی
مشخصات: والدینی که اجازه نمیدهند کودکانشان به هیچ وجه گرسنه بمانند، گروه
فراریان از گرسنگی نام دارند. آنها همیشه در حال غذا دادن به کودک خود هستند. این
والدین معمولا همیشه نگران این هستند که کودک آنها به اندازه کافی غذا نمیخورد،
کمبود وزن دارد و به خوبی رشد نکرده است.
نتیجه: این والدین اغلب کودکانی را پرورش میدهند که برنامه غذایی یکنواختی دارند
و غذاهای کم حجم میخورند و از گرسنگی خود برای جلب توجه والدین خود استفاده
میکنند. این کودکان یاد میگیرند که تحت هیچ شرایطی گرسنه نمانند که این موضوع
میتواند در آینده باعث ایجاد پرخوری در آنها شود.
آرامشدهنده و جایزهدهنده
مشخصات: آرامش دهندهها کسانی هستند که از غذا برای آرام کردن و از بین بردن
حس بد کودک خود استفاده میکنند؛ مثلا برای از بین بردن درد زانو یا از بین بردن
ناراحتی بعد از نمره بد، به کودک خود غذا میدهند. این والدین به کودکان خود میآموزند
که خوردن شیرینی و بستنی برای مقابله با احساسات ناراحتکننده موثر است.
جایزه دهندهها هم همین طور هستند؛ اما به جای آن که با خوراکیها احساسات بد را از
بین ببرند، برای جشن گرفتن هر موفقیت در خانواده و در تمام لحظات خوشحالی،
شیرینی (یا هر نوع خوردنی) پخش میکنند.
نتیجه: مواجهه با احساسات (چه خوب و چه بد) با غذا باعث میشود در دوران
بزرگسالی به افرادی تبدیل شوند که پرخوری عصبی دارند و یا به طور کلی پرخور
هستند. این کودکان یاد میگیرند که احساس ناراحتی و احساس گرسنگی مثل هم
است،در حالی که ما باید به آنها بیاموزیم که با مراقبت از خود، ارتباط برقرار کردن
با دیگران و حتی با رفتن به آغوش پدر و مادر، با احساسات خود رو به رو شوند.
منبع: کودکت