خیانت کردم ، چون تجربه اش باید می کردم قسمت دوم

اگر بخش اول مطلب خیانت کردم ، چون تجربه اش باید می کردم قسمت اول را مطالعه نکرده اید . بهتر است برای درک بهتر موضوع خیانت کردم … ابتدا قسمت اول را مطالعه نمایید بعد برگردید و قسمت دوم این مطلب را مطالعه نمایید.

خیانت کردم ، چون تجربه اش باید می کردم قسمت دوم

همانطور که در قسمت اول مطالعه نمودید همسران هر زمانی که با مشکلات ارتباطی و تعارضی روبرو می شوند راه های مختلفی برای حل مشکلشون انجام می دهند.

عکس العمل های مختلف در برابر خیانت همسر

یک دسته از کسانی که همسرشون خیانت کرده ، اونهایی هستند که این اشکالات رو در رابطه خودشون می بینند و می دانند که حق آنها این زندگی نیست و چیزهایی باید تغییر کند. می دانند که آنها ازدواج کرده اند که با همسرشان در کنار یکدیگر به آرامش و لذت برسند و به کمتر از این قانع نیستند. می پذیرند که نه فقط همسرشان که خود آنها نیز در این کیفیت بد رابطه سهیم هستند. آنها با تلاش و کمک متخصص رابطه ی رو به موت خود را زنده می کنند و ارضای نیازهای خود را در کنار همسرشان، درطولانی مدت انتخاب می کنند. اگر بعد از تلاش متعهدانه، به این نتیجه برسند که نمی توانند در کنار هم زندگی کنند، عاقلانه از هم جدا می شوند.

اما دسته دیگری هستند که سختی های زندگی مشترک را بر نمی تابند، نمی پذیرند، تنها همسر خود را مقصر اصلی داستان می دانند که تنها او باید تغییر کند. درنتیجه احساس می کنند مستاصل شده اند، کاری از آنها خواسته نیست و فقط باید تحمل کرد. اما نیازهای آنها چه می شود؟ آنها هم می خواهند لذت ببرند، آرامش داشته باشند. مورد توجه و حمایت قرار بگیرند.

یکی از ساده ترین راه حل هایی که دسته دوم انتخاب می کنند، این است که نسبت به زندگی زناشویی بی تفاوت می شوند. انتظارشون از رابطه زناشویی رو پایین میارن. صورت مسئله روپاک میکنند و به این نتیجه می رسند «که دیگه همینه که هست، کاریش نمیشه کرد. برای رفع نیازهام هم به یک نفر دیگه رو میارم. بی هزینه تر، کم دردسرتر و پرلذت تر! ». اما این انتخابی است که فقط در کوتاه مدت جواب می دهد. در طولانی مدت خیر!

خیانت دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد.

گاهی بعضی از افراد بدون برنامه ریزی قبلی وارد یک رابطه خیانت می شوند و بعد نسبت به کرده خود پشمان هستند. اما اگر کسی به قول مراجع من بگوید «باید تجربه ش می کردم» در واقع میگویدکه من آگاهانه و با میل خود دست به خیانت زدم.

از شما دعوت می کنیم مطلب دلایل خیانت مردان چیست ؟ – مشاوره آنلاین مهکام را نیز مطالعه نمایید.

بهتره با خودمون روراست باشیم. اگر واقعا به دنبال یک زندگی مشترک خوشایند هستیم، باید بدانیم که هر رابطه ای قواعد خودش رو داره که قدم اول متعهد بودن به اون قواعد هست. تصور کنید که با دوست خودتون دارید بازی می کنید، هر بازی که می خواهید تصور کنید. اگر هرکدام از شما نخواهید قواعد اون بازی رو رعایت کنید (چه آگاهانه و چه ناآگاهانه) دیگه لذتی هم نخواهید برد.این بازی می شود منبع تنش و اختلاف و در نهایت به هم خوردن آن!

اگر زندگی مشترک را انتخاب کردیم، باید بدونیم که حق داریم از اون لذت ببریم و آرامش داشته باشیم.اما اینو هم باید بدونیم که برای این هدف، در قدم اول باید قواعد این بازی یعنی زندگی مشترک رو رعایت کنیم وگرنه حتما محکوم به شکست هستیم. به دلیل ساده ی رعایت نکردن قوانین بازی زندگی مشترک! وقتی میگیم«من باید خیانت کردن رو تجربه می کردم». این یعنی شکستن قاعده بازی.. و البته آگاهانه! که با اشتباه کردن های نا خواسته و ابراز پشیمانی بعد از اون خیلی فرق داره!

اما طور دیگه ای هم میشه نگاه کرد:

گاهی ما برای اتفاقاتی که توی زندگی مون می افته، ترجیح میدیم به جای اینکه مسئولیتش رو بپذیریم و سهم خودمون رو در اون اتفاق ببینیم، دست به «توجیه کردن» بزنیم. در واقع توجیه کردن یک مکانیسم دفاعی ماست برای اینکه احساس اضطراب ما رو از وضعیت پیش آمده کمتر کنه.

مثلا ممکنه خیلی راحت تر باشی که بگی «می خواستم تجربه کنم ببینم داشتن دوست دختر وقتی متاهلی چه جوریه» تا اینکه بپذیری که انتخابی که کردی و راهی که رفتی فقط بر اساس لذت های کوتاه مدت بوده و حالا بعد از چند سال نه تنها تورو به هدف هایی که می خواستی نرسونده که با درد و رنج بیشتری روبرو کرده!

به شما پیشنهاد می کنیم مطلب عواقب خیانت های همسران به یکدیگر – – مشاوره آنلاین مهکام را نیز مطالعه نمایید.

سخته که بپذیری به جای روبرو شدن با حقیقت زندگیت، فرار کردی و به یک لذت کوتاه مدت پناه بردی

سخته با این حقیقت روبرو بشی که زندگی زناشویی ت اشکالات عمیقی داره.

سخته با این حقیقت روبرو بشی که حتما سهمی از این نارضایتی به خودت بر می گرده.

سخته با این حقیقت روبرو بشی که اگر هم تلاشی برای بهبود رابطه ت کردی، راهکار خوبی نبوده یا نتیجه دلخواه رو نداده و خواستی با وارد شدن به یک رابطه دیگه، صورت مسئله رو پاک کنی. سخته با این حقیقت روبرو بشی که اگر می گی برای تجربه کردن وارد یک رابطه خارج زناشویی شدی، چیزی رو به دست آوردی، ولی در کنارش خیلی چیزها رو از دست دادی.

سخته با این حقیقت روبرو بشی که احساس لذت و آرامشی که می خواستی با وارد شدن به یک رابطه ی دیگه به دست نیومده

سخته با این حقیقت روبرو بشی که اگر زندگی رضایتمند و آرامش بخش و لذت بخشی می خوای باید فعالانه اقدام کنی و جسور باشی، باید اونو بسازی، باید از همسرت بخوای که با هم اونو بسازین و هرگز خود به خود و بدون تلاش، رابطه ای خوب نخواهد بود!

سخته با این حقیقت روبرو بشی که با چند سال رابطه خارج زناشویی، جز لذت های کوتاه مدت (که الان حتی دیگه همون هم نیست! ) نه آرامشی که می خواستی به دست آوردی، نه لذت های پردوام داشتی و بدتر از همه آسیب هایی به رابطه زناشویی ت وارد شده که برای بهبودش تلاش زیادی لازمه و باید مسئولیتش رو بپذیری

خیلی سخته… اینطور نیست ؟

اما باز به یاد حرف «اِلیس» می افتم که عاقلانه است آدم از لذت های کوتاه مدت بگذره، جایی که باید، سختی ها رو تحمل کنه تا به لذت و ارضای نیازهای اساسی اش در طولانی مدت برسه.

زندگی تون عاقلانه و پر از مهر و محبت

دکتر سمیرا خوشکام

مشاور خانواده