غزل چشم شهلا-استاد داود احمدی – باقی
غزل چشم شهلا
بیا این چشم در راهی ، نگارا ! کشت ما را
غم بی همزبانی ، بارالها! کشت ما را
***
تمام عمر اگر دانم بیایی ، صبر دارم
ولی کج عهدی و امروز و فردا ، کشت ما را
***
به هر نارنج ِ بر شاخی ببندم چشم حسرت
شغالان را نصیب از تاک اما ، کشت ما را
***
به حریّت، اگر چه قد نکردم خَم ، ولیکن
تمنا از رواق ِ چشم شهلا ، کشت ما را
***
چو«باقی» می کِشم حسرت در این میخانه بی طرف
لب خشکم میان ِ جام و مینا ، کشت ما را
شاعر: داود احمدی – باقی
توضیحات :
رواق:ایوان ، درگاه ، در اینجا به معنی بالای چشم
تاک: درخت انگور/ حریّت: آزادگی
مهکام مجله اینترنتی آموزش خانواده