رهایی از کمال گرایی در شش گام
رهایی از کمال گرایی در شش گام برای کسانی که می خواهند از زندگی لذت ببرند.
در مطالب قبلی درباره انواع کمال گرایی خوب و کمال گرایی بد و یا کمال گرایی بهنجار و نابهنجار و همچنین ویژگی های افراد کمال طلب صحبت کردیم.
حالا شاید شما هم معتقد باشید که برای درمان کمال گرایی یا رهایی از کمال گرایی بد و نابهنجار باید آستین بالا بزنیم و شروع به رهایی از کمال گرایی کنیم.
پس با ما باشید:

شش گام رهایی از کمال گرایی
گام اول- باور کنید که می شود کمالگرایی را تغییر داد
خیلی از آدم ها تا اسم «ویژگی شخصیتی» یا «بیماری روان شناختی» می آید و حس می کنند آن ویژگی یا بیماری را دارند، خیال خودشان را راحت می کنند و به همه اعلام می کنند که «من این جوری ام و دیگه کاری نمی شه کرد». آنها رفتارشان را به بیماری یا شخصیت شان ربط می دهند و نه خودشان. تا وقتی این برچسب زدن ها ادامه داشته باشد، پیشگویی آنها درست از آب درمی آید؛ آنها تغییر نمی کنند چون باور دارند که تغییر نمی کنند.
گام دوم- ابتدا به خودتان در مورد آنچه انجام دادهاید اطمینان کنید
اگر تمایل به نشان دادن کمالگرایی مستقیم دارید، راههایی برای اعتبار بخشیدن به آنچه دیگران انجام میدهند جستوجو کنید. این عادت را در خود ایجاد کنید که به آنچه خود و دیگران کسب میکنند توجه کنید و به آن ارج بگذارید. بازخورد مثبت گرفتن احساس خوبی ایجاد میکند، حتی اگر از خودتان این بازخورد را بگیرید.
توصیه میشود که نه تنها برای موفقیتهای عینی از قبیل نمره امتحان باید خود را تشویق کنید، بلکه روابط موفقی را که ایجاد کردهاید نیز باید شناسایی کنید و به خود پاداش دهید.
افراد کمالگرا اغلب سعی میکنند اشتباهات خود را انکار کنند و این تنها به بدتر شدن موقعیت منجر میشود. اگر شما اشتباهاتتان را ببخشید، میتوانید به تجربه یادگیری مثبت بازگردید. این پذیرش را نسبت به اشتباهات دیگران نیز باید ایجاد کنید
گام سوم- تمرین شکست خوردن
برای افراد کمالگرا ترس از شکست توان فرساست. برای غلبه بر ترس مواجه شدن با آن ضروری است. به خاطر بسپارید که ما از اشتباهاتمان بیش از موفقیتهایمان درس میگیریم.
سعی کنید فعالیت جدیدی که در آن عملکرد خوبی ندارید انجام دهید. در تلاشهای اول احتمالاً نتایج عالی به دست نخواهید آورد.
حتی ممکن است تا حدی احساس مضحک بودن کنید اما انجام دادن چنین کارهایی به شما کمک میکند تا متوجه شوید شکست مفید است. هر شکستی به شما یاد میدهد که چگونه در دفعات بعد بهتر عمل کنید.
از آنجا که افراد کمالگرا تمایل دارند خیلی جدی به کارهایشان بپردازند، اگر شما یاد بگیرید که به خودتان بخندید، پاداشی بزرگ میگیرید: بیشتر لذت میبرید
گام چهارم- شناسایی علت کمالگرایی
همین که بدانید والدینتان دیکتاتور بوده اند یا کمال گرا، همین که ته ذهنتان معلم کلاستان را به یاد بیاورید که فقط بچه هایی که ۲۰ می گرفتند را دوست داشت. همین دانستن ها، باعث می شود که بهتر خودتان و کمال گرایی تان را بشناسید و این کمک کننده است.
گام پنجم- باورهای غیرمنطقی تان را بازسازی کنید
این گام در واقع شبیه این است که ما غذا را لقمه لقمه می کنیم تا بتوانیم آن را ببلعیم. ما که نمی توانیم چیز گنده و مبهمی مثل «کمال گرایی» را به یکباره تغییر دهیم، پس می رویم سراغ باورهای تشکیل دهنده اش.
یک بار دیگر بخش سوم علت های کمال گرایی را بخوانید؛ می بینید که تمام باورهایی که در آنجا نوشته شده اند از لحاظ منطقی درست نیستند اما چون افراد سال ها با آنها زندگی کرده اند در ناخودآگاه شان حک شده است.
این باورها وقتی که می خواهید یک کار- به گمان خودتان – بزرگ را انجام دهید یا وقتی که – باز هم به گمان خودتان – شکست می خورید، حسابی توی ذهنتان وول می خورند. آنها را شناسایی کنید.
همان موقع یادداشت شان کنید و در مقابلش باوری را بنویسید که فقط ذره ای منصفانه تر است. تکرار این کار باعث می شود که کم کم ذهنتان یاد بگیرد خود به خود به همان باورهای منصفانه تر فکر کند و نه باورهای کمال گرایانه.
گام ششم- والدین تان را آگاه کنید
اگر والدین آگاه باشند که تربیت کردن بچه هایشان به شیوه ارباب منشانه، تاثیری اینچنین ناخوشایند روی بچه هایشان دارد، احتمالا کمی خودشان را کنترل خواهند کرد.
این مطلب را می شود از طریق همان مشاوره های پیش از ازدواج یا در قالب مشاوره های روان شناختی هنگام بارداری یا بزرگ کردن بچه، آموزش داد.