دلایل گرایش به روان گردان ها از منظر روانکاوی
دلایل گرایش به روان گردان ها از منظر روانکاوی – چرا نوجوانان و جوانان به مصرف مواد و یا روان گردان ها روی می آورند؟ اعتیاد و آسیبهای اجتماعی نوپدید. دکتر علی درخشنده علت گرایش به مصرف مواد را از منظر رویکرد روانکاوی مورد بررسی قرار می دهند.

دلایل گرایش به روان گردان ها از منظر روانکاوی
جوانان، نوجوانان و مصرف روان گردان ها؛ رفیق ناباب یا ابژه از دست رفته؟
اغلب کارشناسان امور اعتیاد معتقدند مصرف مواد مخدر از نوجوانی آغاز میشود و علت آن را نیز گروه همسالان و عدم توانایی «نه گفتن» به درخواستهای آنان، برای مصرف مواد میدانند.
چیزی که ما در دو دهه اخیر شاهد آن هستیم، مصرف بیرویه مواد سنتتیک یا روان گردان در نوجوانان است.
بررسی این امر بسیار حائز اهمیت است که چرا نوجوانان به مصرف روان گردان ها، خصوصاً محرکهایی مانند متامفتامین (شیشه) یا توهمزاها همچون ماراجوآنا، قارچ سیلوسایبین و ال اس دی گرایش بیشتری نشان میدهند.
پیشنهاد مطالعه: چه عواملی در اعتیاد فرزندان ما موثر است ؟
از منظر روانکاوی شخصیت یک فرد در همان دوران کودکی یعنی شش سال اولیه شکل میگیرد؛
درواقع آنچه ما در بزرگسالی شاهد آن هستیم در کودکی بذر آن کاشته شده و طی فرایند رشدی که متأثر از رابطه کودک با والدین و محیط است ساخته میشود.
بنابراین طبق این دیدگاه دلایل مصرف مواد و وابستگی به آن در کودکی وجود دارد؛
بدین معنا که برآیند به وجود آمده از رشد روانی- جنسی، فرد را مستعد گرایش به مواد و اعتیاد میکند، چنانچه در رویکرد روانکاوی کلاسیک، نظریه سائق که تشریح کننده بسیاری از رفتارهای انسان ازجمله رفتارهای اعتیادی است، تثبیت در مرحله دهانی رشد روانی- جنسی را مطرح کرده و معتقد است مصرف مواد، فرد را قادر میسازد تا ارضای دهانی دوران کودکی را دوباره تجربه کند؛
بنابراین مصرف مواد بهعنوان یک ارضای نارسیستیک، یعنی یک ارضای بدون ابژه یا انحراف جنسی دهانی (oral perversion) تلقی میشود؛ همان جنبه لیبیدویی و شهوانی که در مصرف مواد وجود دارد.
همانطور که میدانیم در دوران نوجوانی و بلوغ، لیبیدوی فرد واجد عنصر شهوانی میگردد.
به نظر آنا فروید نوجوان یک سری مکانیسمهای دفاعی را به کار میبرد که برخی از آنها برای فرونشانی تکانههای جنسی میباشد. همچون ریاضت کشی (Asceticism) که از هرگونه تماس با انسانها خودداری کند.
ترجیح همجنس خود (Ipsisexual object choice) یعنی انتخاب یک دوست همجنس تا ترس خود را در برابر تحریکات دگر جنس خواهانه فرو نشاند و تشکیل گروه (Group formation) که با پر کردن دوروبر خود با افراد، میخواهد در برابر تکانههای جنسی ایمن باشد.
پیشنهاد مطالعه: اعتیاد کودکان و دانش آموزان – آسیب های اجتماعی
بدین وصف میبینیم که این دفاعها در برابر تکانههایی که میل به ارضاء داشته و میخواهند از سوبژه، معطوف به ابژۀ عینی گردند وارد عمل میشوند.
از آنجا که عنصر شهوانی به لیبیدوی نوجوانی که تاکنون با عنصر عاطفی همراه بوده اضافه شده است و تکانههایی که در تلاش برای راهیابی به خودآگاه میباشند نیز تنش مضاعفی را در او ایجاد میکنند، ایگو که خود را در معرض فروپاشی میبیند وارد عملیات و دفاع میشود تا تهدید را در حیات روانی فرد به حداقل برساند.
اما سرکوب امیال و تکانهها هیچگاه کامل نیست، چون تکانهها راههای جایگزینی را برای رسیدن به ارضاء انتخاب میکنند؛
راههایی همچون خودارضایی که فرد در فانتزی خود ابژهای را هدف امیال جنسی خود قرار میدهد؛ اما این ارضاء نیز کامل نیست چون ابژۀ درونی شده بازنمایی از ابژۀ اولیه یعنی والدین اوست. به همین دلیل احساس گناه به وجود میآید.
این احساس گناه ناشی از همان زنای با محارم سرکوبشده است که تظاهر آن را میتوان در دوران ادیپال مشاهده نمود.
کودک از همان ابتدا در ابژه گزینی، تصاویر بازنمایی شده والدین خود را مییابد و ناخودآگاه با ممنوعیت زنای با محارم رودررو میشود و سپس چرخۀ احساس «گناه_ خشم»، معطوف به خود و در جهت خودتنبیهی به کار میافتد.
دیدگاه «روابط ابژه» بر این عقیده است که مصرف مواد، جانشینی برای ابژههای موردعلاقه و یا نوعی وحدت مجدد با یک ابژۀ والدینی است.
پیشنهاد مطالعه:رابطه جنسی پیش از ازدواج و خطرات جدی آن
درواقع مواد، ابژهای است که فرد بدون بازنمایی تصاویر محارم و ممنوعیت مترتب بر آن، به ارضاء تکانهها میپردازد و امنیتی را که در دوران کودکی اولیه بهواسطه والدین خود احساس میکرد، دوباره تجربه میکند.
مصرف مواد بهعنوان نوعی دفاع
عدهای از روان تحلیلگران نیز بر نقش مصرف مواد بهعنوان نوعی دفاع علیه تنشها، افسردگی زیربنایی، تمایلات سادیسمی و تکانههای پرخاشگرانه تأکید میکردند.
به عقیدۀ ورامسر (1966) نوجوان برای سرکوب عواطف ناخوشایند خود به مصرف یک داروی مخدر روی میآورد.
نظریهپردازان دلبستگی معتقدند که کودک در بدو تولد به یک سری رفتارهای دلبستگی مانند گریه کردن، لبخند زدن، محکم گرفتن و چسبیدن به مراقب مجهز است.
این امر باعث میشود کودک در مجاورت مراقبتکننده باقی بماند. این مجاورت کارکرد بقایی دارد و باعث میشود از کودک در برابر خطراتی که او را تهدید میکند محافظت شود.
بدین وصف یک سیستم دلبستگی و در کنار آن، یک سیستم هشدار نیز وجود دارد که بهطور مستمر در حال بررسی محیط است که ببیند آیا خطری وجود دارد یا خیر و آیا مراقبتکننده حضور دارد یا ندارد.
اگر مراقبتکننده نباشد و یا خطراتی فرد را تهدید کند، سیستم هشدار فعال شده و فرد دچار اضطراب میشود.
همین امر باعث فعال شدن سیستم دلبستگی میشود تا کودک بتواند رفتارهای دلبستگی را نمایان کند و پیوند خود را با مراقبتکننده دوباره آغاز کند؛
بنابراین دلبستگی یک پیوند عاطفی است که بین دو نفر به وجود میآید و این پیوند باعث میشود که فرد احساس امنیت کند و بر مبنای احساس امنیت بتواند بدون احساس خطر و ترس از صدمه دیدن به کاوش محیط خود بپردازد و وارد فعالیتهای اجتماعی شود.
این سبک دلبستگی، خاص کودکی نیست و در تمام دوران بزرگسالی هم وجود دارد. دلبستگی زمانی خیلی نمایان خواهد شد که ما به دلیلی دچار تنش و اضطراب شویم؛ آنگاه این سیستم فعال میشود تا بتوانیم احساس امنیت را از فیگور دلبستگیمان بگیریم.
پیشنهاد مطالعه: نظریه دلبستگی در نوزادان و کودکان چیست ؟
ازاینرو در خصوص اعتیاد نظریهپردازان دلبستگی معتقدند، افرادی که مواد مصرف میکنند دلبستگیهای ایمن و سالم در کودکی آنها شکل نگرفته است بنابراین از مواد بهعنوان جایگزینی برای دلبستگیهای سالم استفاده میکنند.
به همین دلیل میتوان مشاهده نمود زمانی که فرد مواد مصرف میکند، اعتماد به نفس او افزایش پیدا کرده و بهراحتی میتواند فعالیتهای شغلی و اجتماعی خود را انجام دهد، یعنی واجد همان ویژگیهایی میشود که در دلبستگی ایمن مشاهده میشود.
دوران نوجوانی پر استرس
همانگونه که میدانیم دوران نوجوانی مرحلهای پر از تنش و اضطراب است.
ازاینرو اعتماد به نفس فرد نیز تحت تأثیر تنشها، تغییرات و تکانههای قوی، بهواسطه تغییراتی که در او در حال وقوع است رو به افول میرود.
هرگونه مکانیسم دفاعی که در خدمت رشد بهنجار است اگر به دلیل نقص در کارکرد ایگو، همچون تنظیم عواطف و احساس، ناکارآمد باشد وابستگی به مواد در فرد زودتر به وجود میآید.
چرا نوجوانان مواد روان گردان را انتخاب میکنند؟
مواد روان گردان و محرک به دلیل ویژگیها و مشخصههایی که با خود دارد بهسرعت میتواند در ساحت روانی فرد به فعالیت بپردازد و در خدمت ارضاء تکانهها قرار گیرد.
همانطور که گفته شد مواد روان گردان بهعنوان یک ارضاء بدون ابژه میتواند همان کارکردهای ابژۀ عینی را فراهم سازد که فرد توسط آن اعتماد به نفس مییابد، خشم و پرخاشگری خود را فرومینشاند و با دیگران مهربانتر میشود یعنی با کاهش اضطراب و تنش به درک دنیای پیرامون و لذت بردن از آن میپردازد.
طغیان نوجوانان
فرد با رسیدن به دورۀ نوجوانی علیه اعتقادات و خواست والدین عصیان میکند و میخواهد دنیای خود را مقابل دنیای آنها داشته باشد و طرز فکر و تفکر خود را بهگونهای دیگر سازماندهی کند.
با ورود به مرحلۀ انتزاعی، شروع به فلسفهبافی میکند و پیرامون فرضیات انتزاعی و فلسفی جستجو میکند.
در این میان مواد روان گردان واجد تمام این ویژگیها است و علاوه بر ارضاء تکانهها و ایجاد اعتماد به نفس، دروازهای رو به دنیای انتزاعی و فلسفی است که نوجوان در تلاش برای دستیابی به آن و تجربۀ آن است.
او میخواهد به گونهای نارسیسیستیک دنیایی را بسازد تا تکانههای غریزی جنسی خود را راحتتر به سطح آگاهی برساند؛
تکانههایی که در تقابل با دنیای واقعی مشمول سرکوب و به ناخودآگاه واپس رانده میشد.
بنابراین نوجوان با ساخت دنیایی که توسط روان گردان ها آن را از نو تعریف کرده است، مجوزی برای ابراز تکانههای خود صادر میکند چون دنیای ساختهشده همچون واقعیت قبل، دیگر در تقابل با خواستهای نهاد قرار ندارد.
روان گردان ها برخلاف اپیوئیدها که سرکوبکننده هستند، محرک و آزادکننده احساسات و عواطف و هیجاناتاند.
روان گردان ها با فراهم آوری بستری در ساحت روان و مهار تنش، امکان آزادسازی عواطف سرکوبشده را به وجود میآورند و با تحریک نقاط لذت و پاداش در مغز، انرژی روانی را صرف ساخت دنیایی فانتزی میکنند که نوجوان میتواند در آن هر نیازی را با کمترین ممنوعیت، سانسور و سرکوب، ارضاء برساند.
چنانچه میبینیم با مصرف روان گردان ، میل جنسی فرد از طریق برداشتن سرکوب از احساسات و مهار تنش افزایش مییابد.
نوجوانی که پیشتر توان ایجاد رابطه با جنس مخالف را در خود نمیدید، با مصرف روان گردان حتی در رابطۀ جنسی بیپروا نیز میگردد؛ رابطهای که همانطور که ذکر شد به دلایل ناخودآگاه با ممنوعیت روبرو میشد.
در دنیای فانتزی جدید این تابوها و ممنوعیتها کمرنگ میشوند بهگونهای که مکانیسم سرکوب بهجای واپس راندن تکانههای ممنوعه، به سرکوب ممنوعیت تکانهها مبادرت میورزد و از میل و تکانه، ممنوعیت زدایی میکند.
بهاینترتیب با نسل جدیدی از نوجوانان که به دلیل انقطاع ایگو از واقعیت، تصویری تحریفشده از واقعیت و دنیای بیرون از ذهن دارند مواجه میشویم.
این عدم انطباق با واقعیت موجود درنهایت آنها را دچار آشفتگی و اختلال روانی و کارکردی میگرداند، فانتزی فرو میپاشد و مرز بین واقعیت و خیال محو میشود.
همانگونه که در مصرفکنندگان توهمزاها، دنیایی تحریفشده و خیالی که در آن اوهام به همراه تنش و اضطرابی که روزی به دلیل مصرف مواد فرونشانده شده بود شروع به حمله میکند.
در مصرفکنندگان محرکها نیز خشم و احساسات سادیسمی و افسردگی که بهواسطه مواد واپس راندهشده بود به شکلی دیگر همچون بدبینی و افسردگی مزمن خود را آشکار میکند.
بدین منوال هیچگاه سرکوب و ارضاء کامل، تحقق نمییابد و راههای جایگزین همچون مصرف روان گردان ها نیز به تحقق این آرزو کمکی نمیکند.
کلمات کلیدی: مصرف مواد، آسیب های اجتماعی، مواد مخدر، نوجوانان، جوانان،اعتیاد
نویسنده مقاله: دکتر علی درخشنده، روانشناس و رواندرمانگر