تکنیک غرقه سازی در حکایات سعدی – روانشناسی

تکنیک غرقه سازی در حکایات سعدی – روانشناسی
تکنیک غرقه سازی در حکایات سعدی
یکی از نمونههای جالب و تحسین برانگیز که حاکی از اطلاعات روانشناسی سعدی است در گلستان آمده است.
داستان درباره پادشاهی است که همراه غلامش که «دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده بوده»، به کشتی نشست.
غلام مرتباً در حال ترس و گریه و زاری بود و آرام نمیگرفت. تا آنکه حکیمی فرمود غلام را به دریا انداختند.
باری چند غوطه خورد، سپس او را از آب درآوردند.
«چون برآمد به گوشهای نشست و قرار یافت»
ملک در عجب آمد و حکمت این امر را پرسید که البته سعدی نتیجهگیری اخلاقی ارزشمند خود را بیان میکند که:
«قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.»
وضعیت خدمتکار را میتوانیم با اندکی تساهل، «فوبیا» یا ترس بیمارگونه از سوار شدن بر کشتی و غرق شدن بدانیم.
برای درمان فوبیا روشهای گوناگون از جمله «رفتار درمانی» به کار میرود. در رفتار درمانی فوبیا، عموماً تکیه بر مواجهه بیمار با چیزی است که مورد ترس اوست.
این مواجهه گاهی تدریجی و پله به پله است که البته طولانی مدت نیز خواهد بود.
روش دیگر «غرقه سازی» یا روش «انفجاری» است که در آن مواجهه به صورت ناگهانی و گریز ناپذیر انجام میشود.
غرقهسازی بر مبنای این استدلال است که امکان گریز از یک موقعیت ایجاد کننده اضطراب، اضطراب را از طریق شرطیسازی میافزاید.
به این دلیل در غرقه سازی، درمانگر به وسیله ممانعت درمانجو از خروج از موقعیت، سبب خاموشی اضطراب مراجع و جلوگیری از اجتناب شرطی او میشود.
موفقیت این روند وابسته به اینکه بیمار در موقعیت اضطرابزا، آنقدر بماند تا آرام شود و احساس تسلط پیدا کند.
در حکایت سعدی نیز خدمتکار در آب نگهداشته میشود تا بفهمد که با بودن کشتی آب خطری برای او ندارد.
بنابراین پس از آنکه مجدد به عرشه کشتی باز میگردد، احساس آرامش میکند.
به این ترتیب معلوم میشود یکی از روشها و تکنیک های مرسوم رفتاردرمانی در روانشناسی امروز را سعدی به زیبایی مورد حکایت قرارداده و از آن نتایج ارزشمند اخلاقی برای ما به ارمغان آورده است.