تفسير نقاشي کودکان
تفسير نقاشي کودکان :در نقاشي کودک هر شکل، نماد يا رنگ بيان گر يک شخص، يک
احساس يا يک ويژگي روحي خاص مي باشد. حتي نقطه ي شروع نقاشي کودک براي
روانشناسان کودک مهم است؛ مثلاً کودک، نقاشي را از مرکز، پايين، بالا و يا کدام
گوشه شروع کند.
شکل آدم:
اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملاًً سازگار
باشد. اگر برعکس آدمک در اندازه اي خيلي کوچک و يا در گوشه اي از کاغذ کشيده
شده باشد، معنايش اين است که کودک خود را کم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند.
به طورکلي نمادهاي اصلي اندام ها را اين گونه تفسير مي کنند:
سر: کودکان، هميشه سرهاي بزرگ ترسيم مي کنند؛ ولي اگر سر زياد بزرگ باشد،
نشان گر آن است که «من» کودک بيش از حد طبيعي است.
چهره: چهره هاي بلندتر از حد متوسط براي گروه سني مربوط مي تواند نشانه ي جنبه
هايي از شخصيت، از قبيل پرخاش گري يا خودبزرگ بيني باشد. نقاشي هاي ريز و
بسيار کوتاه تر از حد متوسط مي تواند حاکي از نارسايي، عزت نفس پايين، اضطراب
يا افسردگي باشد.
صورت: صورت بسيار اهميت دارد و اغلب تنها کشيده مي شود. کودکان پرخاش گر،
اجزاي صورت را به حداقل اغراق آميزي بزرگ ترسيم مي کنند؛ در حالي که کودکان
خجالتي جزئيات را از نظر مي اندازند و فقط دايره ي صورت را ترسيم مي کنند و به
ندرت صورتي را از نيم رخ مي کشند.
چشم ها: نقاشي چشم، دنياي درون نقاشي و اجتماعي بودن کودک را نشان مي دهد. در
کودکان خودخواه، چشم ها ارزش زيبايي نيز دارند.
دست ها و بازوها: کشيدن دست ها و بازوان بزرگ بيان گر قدرت و کنترل است. به
عکس ادعا مي شود که حذف دست ها و بازوها، بازتاب احساس فقدان قدرت و بيهودگي و بي ياور بودن است.
پاها: کودکان ضعيف و درون گرا اغلب براي آدم ها پا نمي گذارند و يا او را در حالت
نشسته نقاشي مي کنند.
بالاتنه: اگر باريک و لاغر کشيده شود مشخص کننده ي اين است که کودک از اندام
خود ناراضي است و يا از چاق شدن و بزرگ شدن مي ترسد. در مواردي ديگر بالاتنه
ي لاغر ممکن است نشان دهنده ي ضعف جسماني واقعي باشد.